یگانه زهرای نازمون یگانه زهرای نازمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
مامان فاطمه اممامان فاطمه ام، تا این لحظه: 35 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره
بابایی جونمبابایی جونم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
ازدواج مامان وبابامازدواج مامان وبابام، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

*☆ღ - ☆*ღکوچولوی ناز نازیمون*☆ღ - ☆*ღ

خونه تکونی

1391/4/17 14:05
نویسنده : مامانی
433 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااااااااام شیطونک من127.gif

  • خوبی فدات شم؟بغل
  • دو سه روزه درگیر خونه تکونی بودم عزیزم
  • تازه امروز یه ذره نفس راحت کشیدم بلاخره تموم شد.اوه
  • پریروز که تمام کابینت هاریختم بیرون وظروفی که تا حالا استفاده نکرده بودمو شستم و جابجا کردم و کمد ها رو ریختم بیرون و تمیز کردم اخه دیروز قرار بود یه تمیزکار بیاد کمکمون.
  • دیروز راس ساعت یه ربع به هشت صبح ایشون تشریف اوردن  و ما رو از خواب ناز بیدار کردننیشخند
  • به بابایی میگم این مگه پشت در خوابیده بود تا صبح شد پرید تو خونهنیشخند 
  • بابایی به خاطر کمک به من و انجام کارهای خونه دیروز رو نرفت سر کارش.قربونش برم که اینقدر مهـــــــــــــربــــــــــونهبغلماچ
  •  دنیایی پر از شکلک زیبا
  •  
  • تاساعت ١٠:٣٠اتاق خواب رو تموم کرد اتاقمون کوچیکه ولی چون توش پراز وسیله اس تمیز کردنش یه ذره طول میکشه.
  • نزدیک ساعت ١٢ اینجورا بود که مادرشوهر گلم
    (مامانبزرگ شما)همراه عمه پریساجون شما اومدن واسه کمک.نگفته بودن که میان ولی اومدنعینک و منم خیلی خوشحال شدم از اینکه مادرشوهر اینقدر به فکر ماهستن من خیلی دوسشون دارم.11.gif
  • (راستی اینو بگم که شما دوتا عمه داری یکیشون عمه پرسا که حامد(پسرعموی جانبعالی)بهش میگه عمه پسیرا,همسن خودمه ویکی دیگشون عمه حدیث که 11سالشهقلب ویه عمو داری که دوسال از بابایی بزرگتره با یه زنعمو و یه پسرعموی خیـــــــــــــــــــلــــــــــــــــی شیطون که ٤سالشه"همون حامد"13.gif)
  • خلاصه اینکه کلی کمکم کردن  آقای تمیزکار ساعت 7 کارش تموم شد و رفت واقعا هم تمیز کار میکرد خوشمان امدتشویق وبعداز اینکه کارها تقریبا تموم شد.خانواده باباییاوه تاشب پیش ما بودن و ساعت ١٢ونیم اینجورا رفتن.
  • وامروزم یه سری خرده کارام و شستنی هام مونده بود که انجام دادم وخونه شد عین یه دسته گل البته بود ولی گل تر شدقلب.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نسترن
11 اسفند 90 19:53
فاطمه جون خسته نباشی خوش به حالت که شوهر مادر شوهر وخواهرشوهردر خدمتت هستند من که همه کارها رو باید خودم انجام بدم
عارفه
11 اسفند 90 22:26
سلام عزیز خشته نباشی .من که همه کارها رو به تنهایی انجام میدم و البته در طول سال هر ماه خونه تکونی ماهانه دارم و همیشه خونم مثل جاهازه.الآن هم فقط پرده ها رو باید بشورم و کمی تمیزی جزئی
عارفه
12 اسفند 90 19:03
خسته نباشی عزیزم راستی برا نی نی برنامه جدی ندارید برا سال 91؟
مامان نفس طلایی
13 اسفند 90 15:09
واااااااااااااااای خوش بحالت واقعا که کارات تموم شد من هنوز شروع نکردم مگه این دانشگاه رفتن و کارای پایان نامه میذاره خداااااااااااااااااا
مامان آینده ( آرزو)
13 اسفند 90 17:14
ممنون عزیزم ..منم یادم رفته بود لینکت کنم فکر کردم لینکی ببخشید. لینک شدی
آسمونی ها
15 اسفند 90 15:16
آخ خوش به حالت من هنوز شروع نکردم که تموم کنم...