خونه تکونی
سلااااااااااام شیطونک من خوبی فدات شم؟ دو سه روزه درگیر خونه تکونی بودم عزیزم تازه امروز یه ذره نفس راحت کشیدم بلاخره تموم شد. پریروز که تمام کابینت هاریختم بیرون وظروفی که تا حالا استفاده نکرده بودمو شستم و جابجا کردم و کمد ها رو ریختم بیرون و تمیز کردم اخه دیروز قرار بود یه تمیزکار بیاد کمکمون. دیروز راس ساعت یه ربع به هشت صبح ایشون تشریف اوردن و ما رو از خواب ناز بیدار کردن به بابایی میگم این مگه پشت در خوابیده بود تا صبح شد پرید تو خونه بابایی به خاطر کمک به من و انجام کارهای خونه دیروز رو نرفت سر کارش.قربونش برم که اینقدر مهـــــــــــــربـــــــ...